گسل کردن

لغت نامه دهخدا

گسل کردن. [ گ ُ س ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مخفف گسیل کردن : این بگفت و لشکر را گسل کرد. ( اسکندرنامه نسخه خطی سعید نفیسی ). رجوع به گسیل کردن شود.

فرهنگ معین

(گُ سَ. کَ دَ ) (مص م . ) فرستادن ، روانه کردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) فرستادن : این گفت و لشکر را گسل کرد .

ویکی واژه

فرستادن، روانه کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم