کثب

لغت نامه دهخدا

کثب. [ ک َ ] ( اِخ ) رودباری است مر طی را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
کثب. [ ک َ ث َ ] ( ع اِ ) نزدیکی. یقال رماه من کثب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
کثب. [ ک َ ث َ ] ( اِخ ) موضعی است به دیار طی. ( منتهی الارب ).
کثب. [ ک ُ ث َ ] ( ع اِ ) ج ِ کُثبَة. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کثبة شود.
کثب. [ ک ُ ث ُ ] ( ع اِ ) ج ِ کثیب. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کثیب شود.
کثب. [ ک َ ] ( ع مص ) حمله کردن بر کسی. || نگون ساختن ( ترکش را ). ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). برگردانیدن. ( آوند و جز آن را ). ( ناظم الاطباء ). || کم شیر گردیدن شتر. ( آنندراج ). کم شیر گردیدن شتران. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گرد آوردن. ( منتهی الارب ). جمع کردن. ( ناظم الاطباء ). فراهم آوردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || نزدیک شدن صید به کسی. ( از اقرب الموارد ). || فراهم آمدن. ( منتهی الارب ). گرد آمدن. فراهم شدن. ( ناظم الاطباء ). || ریختن. || درآمدن به چیزی. ( منتهی الارب ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی کَسَبَ: کسب کرد - به دست آورد (کلمه کسب به معنای جلب منفعت به وسیله سعی و عمل است ، با صنعت و یا حرفه و یا زراعت و امثال آن ، و این کلمه در اصل به معنای به دست آوردن چیزهائی است که حوائج مادی زندگی را برآورد ، ولی بعدها به عنوان استعاره در مورد تمامی دستآورد...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
«کَثَبَ» به معنای شن های متراکم است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال شمع فال شمع فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت