لغت نامه دهخدا کافوربیزی. ( حامص مرکب ) عمل کافور بیختن. کافور پخش کردن. کنایه از باریدن برف : هوا کافوربیزی می نمایدهوای ما اگر سرد است شاید.نظامی.
فرهنگ فارسی ۱ - عمل کافور بیز پخش کردن کافور . ۲ - باریدن برف : [ هوا کافور بیزی می نماید هوای ما اگر سرد است شاید ] . ( نظامی )