پیش دادن

لغت نامه دهخدا

پیش دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) حرکت پیش یعنی ضمه به حرف دادن. مضموم خواندن. ضمه دادن حرفی را. مضموم کردن حرفی. مضموم نوشتن. || درس را بمعلم پس دادن. درس را روان کرده بر استاد خواندن. پس دادن شاگرد درس خوانده را به استاد. || دادن از قبل.

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م. ) ۱ - دادن از پیش، دادن از قبل. ۲ - درس را به معلم پس دادن. ۳ - ضمه دادن حرف، مضموم خواندن حرفی را. ۴ - مضموم نوشتن حرفی را.

ویکی واژه

دادن از پیش، دادن از قبل.
درس را به معلم پس دادن.
ضمه دادن حرف، مضموم خواندن حرفی را.
مضموم نوشتن حرفی را.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم