پخلوچه

لغت نامه دهخدا

پخلوچه. [ پ َ / پ ِ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) پخلیجه. پخلیچه. پخپخو. غلفج. غِلغلَک. غَلغلی. و آن انگشتان را در زیر بغل کسی بحرکت آوردن باشد یاخاریدن کف دست یا پا و جز آن تا وی را خنده افتد.

فرهنگ معین

(پَ چِ ) غِلغِلَک ، خنداندن کسی از طریق تحریک شکم یا بغل .

فرهنگ عمید

= پخپخو

فرهنگ فارسی

( اسم ) چنانست که انگشتان را در زیر بغل کسی بحرکت در آورند تا آن کس را خنده گیرد پخپخو غلغلک .

ویکی واژه

غِلغِلَک، خنداندن کسی از طریق تحریک شکم یا بغل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال فنجان فال فنجان فال احساس فال احساس فال امروز فال امروز