دانشنامه اسلامی
تفسیر در عهد تابعان ویژگی هایی دارد که از چند جهت آن را از تفسیر صحابه پیش از خود ممتاز می سازد:
گستردگی
تابعان به ابعاد گوناگون تفسیر پرداخته و در معانی قرآن از جهات متعدد و نواحی مختلف بحث کرده اند. در حالی که تفسیر صحابه بسیار محدود بود و آنان تنها به واژه شناسی، شان نزول آیات و برخی مفاهیم شرعی می پرداختند تا از این لحاظ ابهامات موجود را برطرف سازند، ولی تابعان گام های فراتری در تفسیر برداشته و از جهات بیشتری به بحث پرداخته اند؛ از این رو است که تفسیر در این عهد شامل جنبه های ادبی و واژه شناسی در ابعاد وسیع آن شده و نیز به بررسی تاریخ امت های پیشین و معاصر نزول قرآن و نیز تاریخ سرزمین های آنان که مجاور جزیرةالعرب بودند -در حد اطلاعاتی که در این زمینه به دست تابعان رسیده- همت گمارده اند؛ و نیز پاره ای از زبان ها (لهجه ها) و فرهنگ هایی را که به نحوی به قرآن مربوط می شدند مورد کاوش قرار داده اند؛ همچنین بحث های کلامی یی که در آن روزگار به راه افتاده بود و به نحوی با آیات زیادی از قرآن ارتباط داشت؛ همچون آیات مربوط به صفات جمال و جلال خداوند، آغاز و انجام انسان و امثال آن، که این بحث ها نیز در دایره تفسیر واقع گردید.دامنه تفسیر در این دوره، روز به روز در ابعاد جدیدتر -به تناسب گسترش علوم و معارف- گسترش می یافت و آشنایی با آداب و رسوم و فرهنگ های امت هایی که یکی پس از دیگری به حوزه اسلام وارد می شدند رو به فزونی می نهاد؛ چه اینکه اینان دانش ها و اندوخته های علمی خویش را نیز با خود به ارمغان می آوردند و همه را در خدمت اسلام و مسلمانان قرار می دادند؛ این روند با گسترش قلمرو اسلام فزونی می یافت و به موازات آن حجم تفسیر نیز رو به فزونی می نهاد چه اینکه فزونی علوم و معارف، بهترین کمک بود برای حل بخش اعظم آیات کیهانی که به اسرار طبیعت و راز هستی اشارت داشتند؛ که علم و فلسفه در این زمینه سهم بیشتری به خود اختصاص داده اند.
شکل یافتن و تدوین تفسیر
تفسیر در عهد صحابه همچون عهد رسالت دست به دست می گشت و در سینه ها ضبط می گردید؛ چون در ابتدای راه و به راحتی قابل دسترسی بود و تنها به شرح پاره ای از واژه های قرآنی که برای برخی در آن زمان مفادش روشن نبود و اندکی ابهام داشت پرداخته بود. اما تفسیر به صورت منظم و مرتب و ثبت شده در ابواب خاص و به صورت مدون، در عهد تابعان یا تابعان تابعان آغاز شد؛ بدین صورت که یکی از تابعان، قرآن را -از آغاز تا پایان- نزد استاد خود می خواند و در هر آیه درنگ می کرد و از او درباره آیه و معانی آن می پرسید و مقاصد و اهداف آیه را از او جویا می شد و تا آن را در دفتر یا لوحی که با خود داشت ثبت نمی کرد، از آن آیه نمی گذشت. بدین سان، تفسیر در آن عهد به وادی شکل یافتن و تدوین گام نهاد. مجاهد می گوید: قرآن را سه بار بر ابن عباس عرضه داشتم؛ در هر آیه درنگ می کردم و می پرسیدم در چه مورد و چگونه نازل گشته است؟. ابن ابی ملیکه می گوید: مجاهد را دیدم که از ابن عباس درباره تفسیر قرآن پرس وجو می کرد و با خود لوحه هایی داشت؛ سپس ابن عباس به او می گفت: بنویس و این کار او ادامه یافت تا اینکه تفسیر تمام قرآن را از وی پرسید؛ و به همین جهت است که گفته اند: مجاهد داناترین تابعان نسبت به تفسیر است.
ر. ک:معرفت، محمدهادی، تفسیر و مفسران، ص۳۰۴.
...