هداء

لغت نامه دهخدا

هداء. [ هََ ] ( ع اِمص ) آوردن هر دو زن هر یکی طعام خود را به جایی و خوردن باهم. اسم است. ( منتهی الارب ).
هداء. [ هَِ ] ( ع مص ) ( از «هَدی » ) عروس را به خانه آوردن. || فرستادن عروس را به خانه شوی. || پیش درآمدن. || پیشی گرفتن. || ( ص ) سست. || کندخاطر. ( منتهی الارب ).
هداء.[ هََ دَءْ ] ( ع مص ) گوژپشت گردیدن. ( منتهی الارب ). انحنا. ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) خردی کوهان از بسیاری بارکشی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم