نفله کردن

لغت نامه دهخدا

نفله کردن. [ ن ِ ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، تلف کردن. نه به موقعخود صرف کردن. در غیر محل خود یا در کار غیر مفیدی صرف کردن. بی نتیجه از میان بردن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

( ~. دَ ) (مص م . ) ۱ - به هدر دادن ، تلف کردن . ۲ - (عا. ) کشتن ، به قتل رساندن .

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- ولخرجی کردن. ۲- از بین بردن و کشتن شخصی بر اثر بی مبالاتی و امساک در خرج و افراط و تفریط . ۳ - تلف کردن .

ویکی واژه

به هدر دادن، تلف کردن.
کشتن، به قتل رساندن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال ورق فال ورق فال حافظ فال حافظ فال کارت فال کارت