نثل

لغت نامه دهخدا

نثل. [ ن َ ] ( ع مص ) گوشت پاره پاره کرده در دیگ انداختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || زره افکندن از کسی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). زره جدا کردن از کسی. ( از اقرب الموارد ). انداختن بر کسی زره او را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خاک از چاه بیرون آوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از مهذب الاسما ). گِل از چاه بیرون آوردن. لاروبی کردن چاه. || به درآوردن آنچه از زاد درانبان است. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || تیر از تیردان بیرون آوردن و پراکندن آن.( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || سرگین انداختن اسب. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). سرگین انداختن اسب و ستور سم دار. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
نثل. [ ن َ ث َ ] ( ع ص ) حفرة نثل ؛ چاه کنده شده. ( ناظم الاطباء ). محفور. ( اقرب الموارد ). کندیده. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

حفره نثل چاه کنده شده کندیده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تک نیت فال تک نیت فال ابجد فال ابجد فال عشقی فال عشقی