نامویه

لغت نامه دهخدا

نامویه. [ ی َ / ی ِ ] ( ص ) زنی را گویند که بغیر از یک شوهر ندیده و به مرد دیگر نرسیده باشد و میان او و شوهرش نهایت الفت و محبت و اتحاد باشد. ( برهان قاطع ) ( از جهانگیری ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). زنی که یک شوهر بیش ندیده. زن مهربان به شوهر. ( از ناظم الاطباء ).و رجوع به فرهنگ رشیدی و انجمن آرا و آنندراج شود.

فرهنگ معین

(یِ ) (ص . اِ. ) زنی که یک شوهر بیشتر ندیده باشد.

فرهنگ عمید

ویژگی زنی که فقط یک بار ازدواج کرده و میان او و همسرش نهایت مهر و محبّت برقرار باشد، زن وفادار و مهربان به شوهر.

فرهنگ فارسی

( صفت واسم ) ۱ - نام برده نامزد. ۲ - زنی که جزیک شوهربمرددیگری نرسیده ومیان او وشوی نهایت محبت باشد : صولت او در ان صف ناورد زن نامویه برکند از مرد . توضیح درجهانگیری پس ازمعنی فوق افزوده شده :[ و آن رابهندی سهاگن گویند...] درفرنظا. آمده : [ درهندی سهاگن بمعنی زن شوهرداراست شرط دیگری نداردولفظ نامویه مرکب ازنا( نه ) ومویه ( زاری ) است وبمعنی زنی که مویه نکرده و شوهرداراست و معنی شعراین است که ممدوح درجنگ زن شوهرداررابی شوهرمیکند.]

ویکی واژه

زنی که یک شوهر بیشتر ندیده باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ورق فال ورق فال کارت فال کارت فال نخود فال نخود