مصاصه

لغت نامه دهخدا

( مصاصة ) مصاصة. [ م ُ ص َ ] ( ع اِ ) هر آنچه مکیده شود. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || آنچه در خوردن و نوشیدن جذب بدن شود. مکیدنی : چون نحل از هریک آنچ خلاصه لطافت و مصاصه حلاوت بود با خلیه خاطر بردم. ( مرزبان نامه ص 5 ). || چیز خرد و اندک. ( ناظم الاطباء ). حریری آن را در معنی چیز اندک به کار برده است. ( از اقرب الموارد ).
مصاصة. [ م َص ْ صا ص َ ] ( ع ص ) مصاصه.دواهایی که اشک چشم روان سازد. ( از بحر الجواهر ).
مصاصة. [ م ُ ص َ ] ( ع اِ ) واحد مصاص که گیاهی است. ( از اقرب الموارد ). || بارهنگ.

فرهنگ معین

(مُ صِ یا صَ ) [ ع . مصاصة ] (اِ. ) آن چه که در خوردن و نوشیدن جذب بدن شود.

فرهنگ عمید

آنچه مکیده شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنچه که در خوردن و نوشیدن جذب بدن شود : چون نحل بر هرشکوفه از افنان عبارات نشستم و از هریک آنچ خلاص. لطافت و مصاص. حلاوت بود با خلی. خاطر بردم .
واحد مصاص که گیاهی است یا بارهنگ

ویکی واژه

مصاصة
آن چه که در خوردن و نوشیدن جذب بدن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال اعداد فال اعداد