متناوم

لغت نامه دهخدا

متناوم. [ م ُ ت َ وِ ] ( ع ص ) خویشتن را خوابیده نماینده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کسی که خویشتن را خوابیده مینمایاند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تناوم شود.

فرهنگ عمید

خودرابه خواب زننده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال مکعب فال مکعب فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس