قوارع

لغت نامه دهخدا

قوارع. [ ق َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ قارعة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ): قوارع القرآن ؛ آیت ها است که خواننده آن از شر دیو و پری محفوظ باشد گویا شیطان را رد میکند. ( منتهی الارب ). || قوارض : نعوذ باﷲ من قوارع فلان ؛ ای قوارض لسانه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

= قارعه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم