قطیعی

لغت نامه دهخدا

قطیعی. [ ق َ ] ( اِخ ) ابراهیم بن محمدبن منصور قطیعی کرخی ، مکنی به ابواسحاق و منسوب به قطیعه فقهاء. از محدثان است. وی از خدیجه بنت محمدبن عبداﷲ شاهجانیه و ابوبکر خطیب و جز ایشان روایت کند. ابوسعد در شیوخ خود از وی نام برده است. او به سال 537 یا 538 هَ. ق. وفات کرد. ( معجم البلدان ).
قطیعی. [ ق َ ] ( اِخ ) ابراهیم بن محمدبن هیثم. وی در قطیعه ٔعیسی سکونت گزید و از منصوربن ابی مزاحم و ابومعمر هذلی و عمر و ناقد و جز ایشان روایت کرد و از او ابوعبداﷲ محاملی و دیگران روایت دارند. ( معجم البلدان ).
قطیعی. [ ق َ ] ( اِخ ) احمدبن جعفربن احمدبن مالک ، مکنی به ابوبکر. وی از عبداﷲبن احمدبن حنبل و ابراهیم حربی و جز ایشان روایت کند و از او عبداﷲ حاکم و ابونعیم حافظ و جز ایشان روایت دارند و از طریق او مسند احمدبن حنبل روایت شده است. او به سال 368 هَ. ق. وفات کرد. نسبت وی به قطیعةالرقیق است. ( معجم البلدان ). رجوع به قطیعةالرقیق شود.
قطیعی. [ق َ ] ( اِخ ) احمدبن عمربن حسین ، مکنی به ابوالعباس. یکی از فقیهان و واعظان حنبلی است و به قطیعه عجم منسوب است. ( معجم البلدان ). رجوع به قطیعه عجم شود.
قطیعی. [ ق َ ] ( اِخ ) اسماعیل بن ابراهیم بن معمر. یکی ازروات ثقه و بغدادی است. گویند وی به قطیعه ربیع منسوب است. ( معجم البلدان ). رجوع به قطیعه ربیع شود.
قطیعی. [ ق َ ] ( اِخ ) محمدبن عمربن حسین ، مکنی به ابوالحسن. از محدثان است. وی از ابوالعباس احمدبن محمدبن عبدالعزیز روایت کند و تاریخی از بغداد گرد آورده. تولدش به سال 546 هَ. ق. اتفاق افتاد. او به قطیعه عجم منسوب است. ( معجم البلدان ). رجوع به قطیعه عجم شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال حافظ فال حافظ فال ورق فال ورق فال نوستراداموس فال نوستراداموس