لغت نامه دهخدا قاتی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مأخوذ از ترکی قاتماق + کردن فارسی. مزج. خلط. مخلوط کردن. درهم کردن. آمیختن. درآمیختن. رجوع به ترکیب قاطی کردن شود.