فکاهت
فکاهت. [ ف َ هََ ] ( ع مص ) فکاهة. شوخ بودن. خوش طبع بودن. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِمص ) مزاح و مطایبه یعنی خوش طبعی. ( غیاث از منتخب ). رجوع به فکاهة شود.
فکاهة. [ ف ُ هََ ] ( ع اِمص ) خوش منشی و لاغ. ( منتهی الارب ). مزاح برای انبساط نفس. ( از اقرب الموارد ).
فکاهة. [ف َ هََ ] ( ع مص ) فکاهه. خوش طبع و خوش منش گردیدن. ( منتهی الارب ). خوش منش شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || بشگفت آمدن از چیزی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
(فَ هَ ) [ ع . فکاهة ] (اِمص . ) خوش - طبعی ، مزاح .
۱. خوش طبع بودن، شوخ و خندان بودن، سخنان خنده دار گفتن و خندیدن.
۲. خوش طبعی، خوش منشی، مزاح.
خوش طبع بودن، شوخ و ندان بودن، سخنان خنده دارگفتن وخندیدن
۱ - ( مصدر ) شوخ بودن خوش طبع بودن ۲ - ( اسم ) خوش طبعی مزاح .
خوش - طبعی، مزاح.