فرجاری

لغت نامه دهخدا

فرجاری. [ ف ِ ری ی ] ( ع ص نسبی ) معرب پرگاری. خط مستدیر را نامند. ( از اقرب الموارد ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به پرگاری شود.

فرهنگ معین

(فِ ) [ معر. ] (ص نسب . ) پرگاری ، دایره ای .

فرهنگ فارسی

( صفت ) دایره یی مستدیر خط فرجای .

ویکی واژه

پرگاری، دایره‌ای.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ابجد فال ابجد فال انبیا فال انبیا فال سنجش فال سنجش