فرازداشتن. [ ف َ ت َ ] ( مص مرکب ) پیش آوردن. نزدیک ساختن. پائین آوردن : گر ستوهی ز قال حدثنا سر به سرّ خدای دار فراز.ناصرخسرو.|| در برابر چیزی نگه داشتن : ماهی از دریا برآوردی و به آفتاب چشمه فرازداشتی تا بریان شدی و بخوردی. ( ترجمه تاریخ طبری ). رجوع به فراز شود.
فرهنگ معین
( ~ . تَ )(مص م . )۱ - پیش آوردن ، نزدیک ساختن . ۲ - پایین آوردن . ۳ - در برابر چیزی نگه داشتن .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - پیش آوردن نزدیک ساختن ۲ - پایین آوردن ۳ - برابر چیزی نگهداشتن
ویکی واژه
پیش آوردن، نزدیک ساختن. پایین آوردن. در برابر چیزی نگه داشتن.