غزغند

لغت نامه دهخدا

غزغند. [ غ َ غ َ ] ( ترکی ، اِ ) دیگ طعام پزی. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). غزغن. غزغان. ( برهان قاطع ). || پوستی غیرکیمخت و ساغری که از آن کفش و پای افزار سازند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). غزغن. ( برهان قاطع ).

ویکی واژه

ترکی
دیگ خوراک‌پزی. غزغن. غزغان.
پوستی غیر کیمخت و ساغری که از آن کفش و پای‌افزار سازند. غزغن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم