غرمیدن

لغت نامه دهخدا

غرمیدن. [ غ َ دَ ] ( مص ) خشمناک شدن. ( آنندراج ). خشمناک و کینه ور شدن. ظاهراً مصحف غژمیدن است. ( حواشی برهان قاطع چ معین ). || ستیزه نمودن. || دشنام دادن. || غریدن و لندیدن. || جنبانیدن بچه در گهواره. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. خشمناک شدن.
۲. دشنام دادن.
۳. غریدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال شمع فال شمع فال انبیا فال انبیا فال نوستراداموس فال نوستراداموس