عمر شیبانی

لغت نامه دهخدا

عمر شیبانی. [ ع ُ م َ رِ ش َ ] ( اِخ ) ابن حسین. رجوع به ابوالحسین ( عمربن... ) شود.
عمر شیبانی. [ ع ُ م َ رِ ش َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ. رجوع به عمر بامخرمة شود.

فرهنگ فارسی

ابن عبدالله
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت