شیخ الجبل

لغت نامه دهخدا

شیخ الجبل. [ ش َ خُل ْ ج َ ب َ ] ( اِخ ) اسماعیلیان که برالموت و سایر قلاع تسلط و استیلا داشتند در میان اهالی آن حدود به شیخ الجبل معروف بودند. ( التدوین ). لقب رؤسای اسماعیلیه ساکن در الموت. ( یادداشت مؤلف ).
شیخ الجبل. [ ش َ خُل ْ ج َ ب َ ]( اِخ ) لقب راشدبن سنان. ( از دائرةالمعارف اسلامی ).

فرهنگ فارسی

صباحیه . داعی الدعاه را بدین عنوان میخوانند . توضیح همین تعبیر است که در دوره جنگهای صلبیبی بخطا ( پیرمرد ) یا پیرمرد کوهستان ترجمه شده

دانشنامه آزاد فارسی

شیخ الجَبَل (بصره ۵۲۸ـ شام ۵۸۶ق)
(نام اصلی: راشدالدین سِنان بن سلمان) از بزرگ ترین فرمانروایان و داعیان فرقه اسماعیلیه در شام در زمان صلاح الدین ایوبی و جنگ سوم صلیبی. لقب «شیخ الجبل» یا «پیر کوهستان» را صلیبیان و اروپاییان به او داده اند و در متون فارسی و عربی نیامده است. او در جوانی به ایران آمد و به قلعه الموت رفت و در همان جا درس خواند و پرورش یافت. با حسن (معروف به علی ذکره السلام) پسر و ولیعهد محمد بزرگ امید، فرمانروای الموت، هم شاگردی و دوست بود. به فرمان حسن به شام رفت و رهبر فداییان اسماعیلی آن جا شد. نخست به اختلافات میان اسماعیلیان آن جا خاتمه داد و سپس به استحکام قلعه ها و گسترش قلمرو جدید خود پرداخت. با مسیحیان صلیبی به جنگ پرداخت و آن ها را شکست داد. روابط او با صلاح الدین ایوبی نخست تیره بود، اما بعد نوعی توافق و مصالحه میان این دو حاصل شد. شیخ الجبل بیش از سی سال رهبر فرقۀ اسماعیلی نزاری شام بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم