سیف الغراب

لغت نامه دهخدا

سیف الغراب. [ س َ فُل ْ غ ُ ] ( ع اِ مرکب ) نوعی از سوسن. ( الفاظالادویه ). دلبوث. ( فهرست مخزن الادویه ) ( تحفه حکیم مؤمن ). سوسن احمر. دور حولة. سنخار. ماخاربون. فاسغانیون. ( یادداشت بخط مؤلف ). گیاهی است که دلبوث است بدان جهت که برگ باریک مانا به شمشیر دارد. ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

= دلبوث

فرهنگ فارسی

( اسم ) گلایول
نوعی از سوسن . سوسن احمر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم