سکیزیدن

لغت نامه دهخدا

سکیزیدن.[ س ِ دَ ] ( مص ) جست و خیز کردن. ( برهان ). || جفته و آلیز انداختن ستور. ( برهان ) :
به دشت نبرد آن هزبر دلیر
سکیزد چو گور و ستیهد چو شیر.دقیقی طوسی ( از آنندراج ).چو بینی آن خر بدبخت را سلامت نیست
که بر سکیزد چون من فروسپوزم نیش.لبیبی.

فرهنگ معین

(س دَ ) (مص ل . ) اسکیزیدن ، برجستن ، جهیدن .

فرهنگ عمید

۱. برجستن، جهیدن، جست وخیز کردن،
۲. الیز زدن، جفتک انداختن.

ویکی واژه

اسکیزیدن، برجستن، جهیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال قهوه فال قهوه فال کارت فال کارت فال پی ام سی فال پی ام سی