سناو

لغت نامه دهخدا

سناو. [ س َ ] ( اِ ) مطلق سونش اعم از طلا و نقره و سونش مس و برنج و امثال آن. ( برهان ) ( آنندراج ). سونش طلا و نقره و برنج و مس و جز آن. ( ناظم الاطباء ). سونش ریزه آهن. ( الفاظ الادویه ). || ( ص ) بسیار که عربان کثیر خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). کثیر. بسیار. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= سونش

فرهنگ فارسی

مطلق سونش اعم از طلا و نقره و سونش و مس و برنج و امثال آن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم