سخینه

لغت نامه دهخدا

( سخینة ) سخینة.[ س َ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) طعام گرم. || نوعی از آش که از آرد و روغن یا از آرد خرما ترتیب دهند. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). اردهاله. ( صراح ) ( مهذب الاسماء ). اوماج. ( صراح ) ( بحر الجواهر ). کاچی. ( زمخشری ).
سخینة. [ س َ ن َ ] ( اِخ ) لقب مردی از قریش بدان جهت که آش سخینه را ترتیب داده و بدان او را سرزنش میکردند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

لقب مردی از قریش بدان جهت که آش سخینه را ترتیب داده و بدان او را سرزنش میکردند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال انبیا فال انبیا فال ورق فال ورق