زارازار

لغت نامه دهخدا

زارازار. ( ق مرکب ) بحال زاری. زارزار :
موالیان تو از تو ببانگ نوشانوش
مخالفان تو از تو بویل زارا زار.حکیم زلالی ( از آنندراج ).و رجوع به زار شود.

فرهنگ عمید

۱. با حالت زاری.
۲. به حالت خواری، زبونی، ضعف، و ناتوانی.

فرهنگ فارسی

به حال زاری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم