دلنگان

لغت نامه دهخدا

دلنگان. [ دِ ل َ ] ( ص ) دلنگ. آونگان. آویزان. ( از برهان ) ( از آنندراج ). آویخته. معلق و رجوع به دلنگ شود.

فرهنگ معین

(دِ لَ ) (ص . ) نک دلنگ .

فرهنگ عمید

آویزان، آویخته، آونگان.

ویکی واژه

نک دلنگ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم