درماش. [ دُ ] ( اِ مرکب ) مروارید درشت به اندازه ماشی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). - اختلاط ماش به درماش ؛ ممزوج و مشتبه کردن ناچیزی به چیزهای گرانبها و نفیس. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
مروارید درشت بانداز. ماشی
ویکی واژه
دِرماش (گفتگو): چهار چنگول از دیوار یا صخره سخت بالا رفتن مانند گربهای که از درخت راست بالا میرود. پِیشِیگ تَکِن دِرماشِه رِه آغاجهَ. مثل گربه از درخت بالا میره.