داراباد

لغت نامه دهخدا

( دارآباد ) دارآباد. ( اِخ ) دهی است جزء بخش شمیران شهرستان تهران. چهارهزارگزی خاور تجریش. در دامنه سردسیر. 367 تن سکنه دارد. آب از چشمه سار کوهستانی و قنات. محصول آن غلات ، مختصر بنشن ، میوه جات مختلف. شغل اهالی زراعت ، کسب ، باغبانی. راه شوسه به تجریش دارد. شاه آباد که بیمارستان مسلولین در آن واقع است مجاور دارآباد و جزء دارآباد منظورشده است. در این بیمارستان 800 الی 1000 نفر مریض معالجه میشوند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 86 ).

فرهنگ فارسی

( دار آباد ) دهی است جزئ بخش شمیران شهرستان تهران

دانشنامه عمومی

دارآباد (افغانستان). دارآباد یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بلخ واقع شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

دارآباد. آبشار چال مگس، منطقه ای در شمال اقدسیه، در شمال تهران. در دورۀ قاجار روستایی کوچک بود. در ۱۳۲۱ق، مظفرالدین شاه قاجار کاخی ییلاقی در آن جا ساخت و آن را شاه آباد نامید. از آن پس این نام به سراسر منطقه داده شد. در ۱۳۱۶یا ۱۳۱۸ش، اولین بیمارستان و آسایشگاه مسلولانِ ایران، با نام آسایشگاه شاه آباد، در کاخ قدیمی قاجار برپا شد. آسایشگاه شاه آباد نخست مختلط بود و در ۱۳۳۲، به بیماران مسلولِ زن اختصاص یافت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نام آن بیمارستان دکتر مسیح دانشوری شد. در ۱۳۴۰، در تپۀ سفیدقلعه در جنوب شرقی دارآباد، آثار بنایی قدیمی کشف شد. پس از انقلاب اسلامی، دوباره نام قدیمی دارآباد به کار گرفته شد. در ۱۳۷۲، مجموعه ای آموزشی و تفریحی همراه با یک موزۀ تاریخ طبیعی و حیات وحش، و خانۀ فرهنگ در دارآباد بنا کردند. در ۱۳۷۸ اولین مجموعه آسایشگاه و مرکز اقامتی کودکان مبتلا به سرطان در ایران را مؤسسۀ محک در نزدیکی بیمارستان ۵۰۵ ارتش در دارآباد احداث کرد. دارآباد از مراکز مهم و مشهور ورزشی و کوهنوردی به شمار می رود. رود دارآباد از میان آن می گذرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم