خستوانه

لغت نامه دهخدا

خستوانه. [ خ ُ / خ َ ت ُ ن َ/ ن ِ ] ( اِ ) پشمینه ای باشد موی از او درآویخته یا کرباس پاره. ( صحاح الفرس ). پشمینه ای بود که بلادریان دارند و مویها در آنجا آویخته بود. ( از فرهنگ اسدی نخجوانی ) لباسی باشد که درویشان و فقیران پوشند و از آن پشمها و مویها آویزان باشد. ( از برهان قاطع ) ( شرفنامه منیری ) :
بجنگ دعوی داری و سخت تفته زنی
درشت گویی و پرخوار و خستوانه تنی.ابوالعباس مروزی.که از دیبای چین تا خستوانه.شمس فخری.نگر ز سنگ چه مایه بهست گوهر سرخ
ز خستوانه چه مایه بهست شوشتری.معروفی.|| خرقه ای را نیز گویند که از پارچه های الوان دوخته شده باشد. ( برهان قاطع ).

فرهنگ معین

(خُ یا خَ تَ نِ ) (اِ. ) ۱ - جامة پشمی خشن . ۲ - خرقه .

فرهنگ عمید

۱. خرقه، جامۀ درویشان.
۲. نوعی جامۀ پشمی خشن: نگر ز سنگ چه مایه به است گوهر سرخ / ز خستوانه چه مایه به است شوشتری (معروفی بلخی: شاعران بی دیوان: ۱۴۴ ).

ویکی واژه

جامة پشمی خشن.
خرقه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال امروز فال امروز