ترنگانیدن. [ت ُ رُ / رَ دَ ] ( مص ) مصدر ترنگ است و بمعنی بصدا درآوردن چله کمان باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ترنگ کردن و برانگیزانیدن و جهانیدن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ترنگ شود : باز شعریش بر ترنگانی به تقاضا قدم بلنگانی.اوحدی ( از فرهنگ رشیدی ).