تحتک

لغت نامه دهخدا

تحتک. [ ت َ ح َت ْ ت ُ ] ( ع مص ) شتاب رفتن و گام خرد نهادن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || تحتک شترمرغ ریگ را؛ تفحص آن. ( از قطر المحیط ).

فرهنگ فارسی

شتاب رفتن و گام خرد نهادن یا تحتک شتر مرغ ریگ را تفحص آن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَحْتَکِ: زیر(پای) تو
ریشه کلمه:
تحت (۵۱ بار)ک (۱۴۷۸ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال اعداد فال اعداد فال تک نیت فال تک نیت فال مارگاریتا فال مارگاریتا