بساردن

لغت نامه دهخدا

بساردن. [ ب ِ / ب َ دَ ] ( مص ) رجوع به بساردادن و شعوری ج 1 ورق 207 شود.

فرهنگ معین

(بَ یا بِ دَ ) (مص م . ) شخم کردن ، هموار کردن زمین شخم کرده .

فرهنگ عمید

۱. شخم زدن و شیار کردن زمین.
۲. هموار کردن زمین شخم زده.

ویکی واژه

شخم کردن، هموار کردن زمین شخم کرده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال تک نیت فال تک نیت