برقوع

لغت نامه دهخدا

برقوع. [ ب َ ] ( ع ص ) بُرقوع : جوع برقوع ؛ گرسنگی سخت. ( منتهی الارب ).
برقوع. [ ب ُ ] ( ع اِ ) برقع. ( منتهی الارب ). روی بند ستور و زنان عرب. ( ناظم الاطباء ). رجوع به برقع شود. || ( ص ) سخت. ( منتهی الارب ): رجوع برقوع ؛ گرسنگی سخت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برقوع ، برقع( روبندزنان، )،روبندی می باشدکه زنان مسلمان از آن استفاده می کرده اند .
بُرْقَع (بُرْقُع / بُرْقُوع ) در اصل، عربی است و در متون کهن عرب، چون دیوان متنبّی و ابوالعلاء معرّی و صحاح جوهری، به معنای جهاز ستور و روبندزنان عرب به کار رفته است. مطابق آنندراج ، ایرانیان، برقع را به معنای مطلقِ روبند به کار می برند .
واژه برقوع در آثار کهن فارسی
این کلمه در آثار کهن فارسی ، چون حدود العالم ، تاریخ بیهقی و دیوان ناصرخسرو ، بیشتر به معنای روبند ستور استعمال می شده، اما از قرن ششم به بعد که زبان شعر فارسی به نرمی و سلاست نزدیک و مناسب قالب غزل شده، کلمه برقع نیز در اشعار تغزّلی بویژه در تشبیهات و استعاره ها، بیشتر به معنای روبند زنان و شاهدان آمده و با الفاظی چون زدن، برافکندن، بستن، برداشتن، فروهشتن، دریدن و...همراه شده است برقوع به زنان شهری اختصاص داشته و چهره زنان روستایی چون پیرزنان شهرنشین ، گشوده بوده است .
تنوع دوخت روبند
درباره شکل و طرز دوخت روبند ستوران اطلاعی در دست نیست، اما شکل، نحوه دوخت و تزیین و چگونگی پوشیدن برقع (به معنای روبند زنان) در سرزمینهای اسلامی و در زمانهای مختلف، بسیار متنوّع بوده است .
واژه در متون فارسی
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت