بالابانچی

لغت نامه دهخدا

بالابانچی. ( ص مرکب ،اِ مرکب ) آنکه بالابان نوازد. شیپورزن. شیپورچی. || طبل زن. ( ناظم الاطباء ). دهل زن : فلان بالابانچی نظامی است. ( فرهنگ نظام ). و رجوع به بالابان شود.

فرهنگ عمید

نوازندۀ بالابان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال جذب فال جذب فال سنجش فال سنجش استخاره کن استخاره کن