اهوری

لغت نامه دهخدا

( آهوری ) آهوری. ( اِ ) تخم ترتیزک سفید. خردل. و فرهنگها بیت ذیل را شاهد می آورند :
وقت برجستن چو آهوئیست تند
گاه بررفتن چو آهوریست تیز.شهاب طلحه.

فرهنگ عمید

( آهوری ) = خردل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم