انماء

لغت نامه دهخدا

انماء. [ اَ ن ِم ْ ما ] ( ع اِ ) ج ِ نَم . ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سخن چین. ( آنندراج ). رجوع به نم شود.
انماء. [ اِ ] ( ع مص ) گوالیدن. گوالانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). افزون کردن. ( آنندراج ). || فاش کردن حدیث را بطرز سخن چینی. || تیرانداختن بر شکار بطوری که بگریزد و بمیرد. حدیث : کل ما اصمیت ودع ما انمیت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کشته شدن شکار دور از نظر شکارچی. ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - فاش کردن سخن به طرز سخن چینی . ۲ - نمو دادن .

ویکی واژه

فاش کردن سخن به طرز سخن چینی.
نمو دادن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت