لغت نامه دهخدا ( آمیغدن ) آمیغدن. [ دَ ] ( مص ) آمیختن : میامیغ با راستی کج روی کهن چیز باشد پدید از نوی.فردوسی ( از صاحب انجمن آرا ).
فرهنگ عمید ( آمیغدن ) آمیختن، آمیزیدن، در هم کردن، مخلوط کردن: میامیغ با راستی کج روی / کهن چیز باشد پدید از نوی (فردوسی: لغت نامه: آمیغدن ).