الفتح المبین فی المشیخه البلدانیه للامام الحافظ ضیاء الدین محمد بن عبدالواحد المقدسی الحنبلی

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] الفتح المبین فی المشیخة البلدانیة للإمام الحافظ ضیاء الدین محمد بن عبدالواحد المقدسی الحنبلی، تألیف محمد مطیع الحافظ، به ذکر شرح حال مشایخ و اساتید روایت ضیاء الدین محمد بن عبدالواحد مقدسی (569-643ق) به تفکیک شهر اختصاص دارد.
این اثر سه جلدی با مقدمه ای از مؤلف در شرح حال ضیاء الدین و مسافرت ها و تألیفات او و شیوه و مصادر نگارش کتاب آغاز شده است. در هریک از جلدهای کتاب اسامی و شرح حال تعدادی از اساتید ضیاء و روات، به تفکیک شهر ارائه شده است. پیش از ذکر شرح حال، اطلاعاتی درباره آن شهر از مورخینی چون یاقوت حموی و ابن عساکر نقل شده است. پس از شرح حال هر شخصیت نیز، منابع و مصادر آن با ذکر جلد و صفحه ذکر شده است. محققین می توانند حیات علمی هر شهری را در آن مقطع زمانی، از حیث عدد علما و نشاط علمی، اهتمام به یک علم خاص، کتب مورد اعتنا و به ویژه در علم حدیث، به دست آورند.
عادت محدثین در استخراج مشیخه ها آن بوده که شرح حال اساتید روایتشان را ذکر می کردند و در هر شرح حالی اطلاعات مختلفی چون تاریخ ولادت، مکان ولادت و نسب شیخ و القاب علمی و اسامی شیوخ مترجم و در ادامه فضائل شیخ و مشاهداتشان را ذکر می کردند. شرح حال برخی مفصل و برخی مختصر است. برخی کتبی را که از شیخشان فراگرفته ذکر کرده اند و فراگیری آن از طریق سماع یا قرائت یا اجازه و مانند آن را بیان کرده اند. سپس این کار را به روایت یک حدیث یا بیشتر از شیخ تا رسول الله(ص) ملحق کرده اند ....
نویسنده به جهت تطبیق بر این شیوه و برای علاقه ای که به اظهار شیوه ضیاء و بیان اسلوب و فکرش در ایراد معلومات و نقدها داشته است، در هر شرح حالی جمیع نوشته هایی را که به دست آورده، اعم از تألیفات ضیاء و یا مطالبی که مورخین پس از او در کتب تراجم نقل کرده اند با رعایت امانت آورده است؛ مگر شرح حال دایی اش ابوعمر؛ چراکه ضیاء آن را در یک رساله جدا آورده که محمد مطیع آن را در ضمن کتاب «التنویه و التبیین» چاپ کرده است ....
نویسنده همچنین در بخش دیگری از مقدمه چنین می نویسد: نظر به اهمیت مقطع زمانی که ضیاء الدین در آن زندگی می کرد - که علم حدیث از حیث تصنیف و گردآوری و جرح و تعدیل به اوج رسید - برای وفا و احترام به این عالم جلیل لازم دیدم که اساتید وی را استخراج کنم... برای تحقق این عمل از سه دسته از مصادر اصلی استفاده کردم که عبارت است از: کتب تراجم، نصوص سماعات و کتبی که ضیاء از اساتیدش شنیده و تألیفات ضیاء ....
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم