افتکاک

لغت نامه دهخدا

افتکاک. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) از گرو بیرون آوردن گروی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گرو بازستدن. ( تاج المصادر بیهقی ). خلاص کردن. جدا شدن. فک. بازگشادن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || در فقه عبارتست از منحل ساختن عقد رهن با یکی از موجبات فک آن. و رجوع به کتاب شرایعالاسلام در کتاب الرهن شود.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) از هم جدا کردن . ۲ - (مص م . ) از گرو به در آوردن گروی .

ویکی واژه

از هم جدا کردن.
از گرو به در آوردن گروی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال کارت فال کارت فال چای فال چای