اسقربوط

لغت نامه دهخدا

اسقربوط. [ اِ ق ُ ] ( معرب ، اِ ) اِسْقوربوط. فسادالدم. رقةالدّم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم