استعانت یوسف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استعانت یوسف (قرآن). حضرت یوسف پس از مشاهده مکر زنان، خودش را با این سخن به خدا سپرد و از او کمک خواست: پروردگارا اگر کلید و مکر و نقشه های خطرناک این زنان آلوده را از من باز نگردانی، قلب من به آنها متمایل می گردد و از جاهلان خواهم بود. خداوندا! من به خاطر رعایت فرمان تو، و حفظ پاک دامنی خویش، از آن زندان وحشتناک استقبال می کنم، زندانی که روح من در آن آزاد است و دامانم پاک، و به این آزادی ظاهری که جان مرا اسیر زندان شهوت می کند و دامانم را آلوده می سازد پشت پا می زنم. خدایا! کمکم فرما، نیرویم بخش، بر قدرت عقل و ایمان و تقوایم بیفزا تا بر این وسوسه های شیطانی پیروز گردم؛ و از آنجا که وعده الهی همیشه این بود که جهادکنندگان مخلص را (چه با نفس و چه با دشمن) یاری بخشد، یوسف را در این حال تنها نگذاشت و لطف حق به یاری اش شتافت.
حضرت یوسف (علیه السلام) برای مصون ماندن از انحرافات جنسی و مکر زلیخا از خداوند استعانت جست: • «قَالَتْ فَذَلِکُنَّ الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسَتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَیُسْجَنَنَّ وَلَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِینَ؛ (همسر عزیز) گفت: «این همان کسی است که به خاطر (عشق) او مرا سرزنش کردید! (آری،) من او را به خویشتن دعوت کردم؛ و او خودداری کرد! و اگر آنچه را دستور می دهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد؛ و مسلّماً خوار و ذلیل خواهد شد!».
← تفسیر آیه
۱. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۳۲.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۵۴، برگرفته از مقاله «استعانت یوسف».
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم