استسعاء

لغت نامه دهخدا

استسعاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) کار کردن خواستن. ( تاج المصادر بیهقی )( زوزنی ) ( منتهی الارب ). کار کردن فرمودن عبد مکاتب را تا بدان زر باقی کتابت خود را ادا کرده آزاد گردد.( منتهی الارب ). بنده را بکسب داشتن تا بکسب خود آزادی خویش بازخرد. || طلب سعی و شتاب کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال میلادی فال میلادی فال فنجان فال فنجان فال آرزو فال آرزو