اندوهگین گشتن

لغت نامه دهخدا

اندوهگین گشتن. [ اَ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) اندوهگین شدن. غمناک شدن :
وگر ترس یزدان پاک است این
که گشت این چنین دلش اندوهگین.فردوسی.چو گیو دلاور بتوران زمین
بدینسان همی گشت اندوهگین.فردوسی.و رجوع به اندوهگین شدن و اندوهگین گردیدن شود.

فرهنگ فارسی

اندوهگین شدن ٠ غمناک شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم