دانشنامه عمومی
آدلر معمولاً به عنوان نخستین پیشگام گروه روانشناسی اجتماعی در روانکاوی تلقی می شود؛ زیرا در ۱۹۱۱ از زیگموند فروید جدا شد. او نظریه ای را تدوین کرد که «علایق اجتماعی» در آن نقش عمده ای را ایفا می کند و او تنها روانشناسی است که یک گروه چهار نفری تشکیل داد که به نام او نامیده می شود. [ نیازمند منبع]
زیگموند فروید در مقاله توضیحات، کاربردها و راهکارها ۱۹۳۳، در مورد او می گوید:
در واقع، روانشناسی فردی ربطی به روانکاوی ندارد، اما وقایع خاص تاریخی، منجر به ادامه حیات انگلی آن به خرج روانکاوی شده. تعیین کننده هایی که ما به این گروه از مخالفان نسبت داده ایم در مورد پایه گذاران روانشناسی فردی در حد محدودی کاربرد دارد. خود نام آن نادرست است و به نظر می رسد محصول دستپاچگی است. ما نمی توانیم به کارگیری مشروع این واژه به عنوان آنتی تز «روانشناسی گروه» را که با آن تداخل می کند، بپذیریم؛ به علاوه، کار خود ما تا حد زیادی و از اساس به روانشناسی افراد انسان مربوط است. من نمی خواهم امروز وارد انتقاد عینی از روانشناسی فردی آدلر شوم؛ در این سخنرانی های آشنایی با روانکاوی جایی برای آن وجود ندارد. به علاوه، من قبلاً یک بار این کار را کردم و قصد ندارم هیچ یک از چیزهایی را که در آن زمان گفتم تغییر دهم. [ نیازمند منبع]
آلفرد آدلر در روز ۵ فوریه ۱۸۷۰ میلادی در یک خانواده یهودی در حومه وین، اتریش، به دنیا آمد. کودکی او با بیماری، حسادت برادر بزرگ تر و طرد شدن از سوی مادرش مشخص شده بود. او، خود را شخصی زشت و کوچک اندام تلقی می کرد. آدلر، نسبت به پدرش بیش از مادرش احساس نزدیکی می کرد و شاید مانند یونگ، بعدها به این دلیل با مفهوم عقده ادیپ مخالفت کرد که در تجارب دوره کودکی اش انعکاسی نداشت. آدلر در کودکی با جدیت تمام کار می کرد تا نزد همسالانش محبوبیت به دست آورد. او به تدریج که بزرگ تر شد، به احساس عزت نفس و پذیرش از سوی دیگران دست یافت که در میان افراد خانواده اش سراغ نداشت.
آدلر در ابتدا دانش آموز ضعیفی بود، به اندازه ای ضعیف که معلمی به پدرش گفت که این پسر برای هیچ شغلی جز شاگرد کفاشی مناسب نیست. اما آدلر با پشتکار و فداکاری، خود را از پایین ترین سطح کلاس بالا کشید. هم از نظر اجتماعی و هم از نظر تحصیلی سخت تلاش کرد تا بر عقب ماندگی ها و حقارت هایش غلبه کند و بدین ترتیب برای نظریه آینده اش دایر بر اینکه شخص باید نقاط ضعفش را جبران کند نمونه ای شد. توصیف احساس های حقارت، که بعدها بخش اصلی نظام او را تشکیل داد، بازتاب مستقیم تجارب اولیه خود اوست، دینی که آدلر آزادانه به آن اعتراف کرد.