لغت نامه دهخدا
گورانی. ( اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 1500 گزی باختر شوسه ارومیه به مهاباد. دره و هوای آن معتدل و سالم است. سکنه ٔآن 130 تن است. آب آن از باراندوزچای تأمین میشود.محصول آن غلات و توتون و چغندر و انگور و حبوب و برنج و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گورانی. ( اِخ ) دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 24 هزارگزی جنوب میناب کنار راه مالرو میناب به جاسک. جلگه و گرمسیراست. سکنه آن 400 تن است. آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرواست. مزارع سرمست ، سورکی ، جوشکی ، غلامرضایی و علی شاهی جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
گورانی. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 30 هزارگزی جنوب میناب و 6 هزارگزی خاور راه مالرو جاسک به میناب. جلگه و گرمسیر است و 130 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).