گورانی

لغت نامه دهخدا

گورانی. ( ص نسبی ) منسوب به گوران ( کرد ). رجوع به گوران شود.
گورانی. ( اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 1500 گزی باختر شوسه ارومیه به مهاباد. دره و هوای آن معتدل و سالم است. سکنه ٔآن 130 تن است. آب آن از باراندوزچای تأمین میشود.محصول آن غلات و توتون و چغندر و انگور و حبوب و برنج و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گورانی. ( اِخ ) دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 24 هزارگزی جنوب میناب کنار راه مالرو میناب به جاسک. جلگه و گرمسیراست. سکنه آن 400 تن است. آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن خرما و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرواست. مزارع سرمست ، سورکی ، جوشکی ، غلامرضایی و علی شاهی جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
گورانی. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در 30 هزارگزی جنوب میناب و 6 هزارگزی خاور راه مالرو جاسک به میناب. جلگه و گرمسیر است و 130 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

لهجه گورانی . لهجه ایست که در مناطق گوران قدیم تکلم میشد و در دو قرن اخیر بتدریج از استعمال آن کاسته شد و از بین رفت . این لهجه خود شامل لهجه های : کندوله پاره اورامان ریجاب باجلان و تله هدشک گوره جویی گهواره جویی گهواره یی قدیم و پیونیجی قدیم میباشد . لهجه گورانی از لحاظ دستور زبان بلهجه ها و زبانهای مرکزی ایران نزدیکتر از کردی است ولی مقدار زیادی لغات کردی در آن وارد شده .
( صفت ) منسوب به گوران .
ده کوچکی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در ۳٠ هزار گزی جنوب میناب و ۶ هزار گزی خاور راه مالرو جاسک به میناب .

دانشنامه آزاد فارسی

از زبان های گروه شمال غربی زبان های ایرانی، رایج در کردستان و کرمانشاه، از دامنه های رشته کوه شاهو تا مرز عراق. مهم ترین شهر آنان گُهره در دورۀ رود زمکان از متفرعات سیروان است. گروه دیگر گورانی ها در کندوله نزدیک دینور، ۴۰کیلومتری کرمانشاه، سکونت دارند. این زبان به اورامانی بسیار نزدیک است. زبان اهل حق نیز گورانی است. گورانی زبان شاعران دربار اردلان و دربار خاندان بابان در سلیمانیه بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم