چپین. [ چ ُ / چ َپ ْ پی ] ( اِ ) طبقی باشد از بید بافته. ( فرهنگ اسدی ). سله ای باشد که از بید بافند چون طبقی. ( از حاشیه فرهنگ اسدی چ اقبال ). طبقی را گویند که از چوب بید و امثال آن بافند. ( برهان ) ( آنندراج ). طبقی که از ترکه های بید و مانند آن بافته شده باشد. ( ناظم الاطباء ). چپین. سله. زنبیل. زنبر. سبدی که از ترکه بافند و در آن چیزها چون میوه و گوشت و جز آن نهند، یا بدان آب چلو پالایند. چلوصافی. چپی ( در لهجه اهالی بعضی ولایات ، چون غرچه داغ ). سینی پهنی که از چوب و شاخه های نازک بعضی اشجار سازند. سله و طبق باشد که از چوب بید بافند. ( صحاح الفرس ) : به چپین در افکند ناگه سرش همان نان کشکین به پیش اندرش.فردوسی ( از فرهنگ اسدی ).بگسترد کرباس و چپین نهاد به چپین بر آن نان کشکین نهاد.فردوسی.رجوع به چبین شود.
فرهنگ معین
(چُ ) (اِ. ) = با چبین : طبقی که از چوب بید بافته باشند، طبق چوبین ، سله .
فرهنگ عمید
ظرفی که از شاخه های نازک درخت می بافند، سله، سبد: بگسترد کرباس و چپّین نهاد / براو ترّه و نان کشکین نهاد (فردوسی: ۸/۴۵۶ ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) طبقی که از چوب بید بافته باشند طبق چوبین سله .
ویکی واژه
شاید همریشه با انگلیسی hive. چبین: طبقی که از چوب بید بافته باشند، طبق چوبین، سله.