کرم دارو

لغت نامه دهخدا

کرم دارو. [ ک ِ ] ( اِ مرکب ) مطلق داروهای کرم کش. ( یادداشت مؤلف ) :
گویم ار تو هم بدین مشغول باشی به بود
زآنکه به سازد خرف را کرم دارو از خضاب.سنائی.

فرهنگ فارسی

مطلق دارو های کرم کش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم