چنبره زدن

لغت نامه دهخدا

چنبره زدن. [ چَم ْ ب َ رَ / رِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) چنبر زدن. حلقه های خرد یا بزرگ دایره ای شکل زدن. چنانکه مار آن هنگام که در جایی آرام و قرار گیرد بدانگونه گرد خود حلقه زند. و رجوع به چنبر و چنبر زدن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دور خویش حلقه زدن ( مانند حلق. مار ) .
چنبر زدن . حلقه های خرد یا بزرگ دایره ای شکل زدن چنانکه مار آن هنگام که در جایی آرام و قرار گیرد بدانگونه گرد خود حلقه زند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم